کی رفتهای زدل
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ب.ظ
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضورپنهان نگشتهای که هویدا کنم تو رابا صد هزار جلوه برون آمدی که منبا صد هزار دیده تماشا کنم تو راچشمم به صد مجاهده آیینهساز شدتا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو رامستانه کاش در حرم و دیر بگذریتا قبلهگاه مؤمن و ترسا کنم تو راخواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنمخورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو راگر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ منچندین هزار سلسله در پا کنم تو راطوبی و سدره گر به قیامت به من دهندیکجا فدای قامت رعنا کنم تو رازیبا شود به کارگه عشق کار منهر گه نظر به صورت زیبا کنم تو رارسوای عالمی شدم از شور عاشقیترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو رابا خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنیمیر سپاه شاه صفآرا کنم تو راجم دستگاه ناصردین شاه تاجورکز خدمتش سکندر و دارا کنم تو راشعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفتزیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
۹۴/۰۹/۱۲